«مركب شيطان»
ماجراي ورود دوچرخه به تهران
دارالخلافهنشينان براي اولينبار در ميدان مشق، چشمشان به جمال دوچرخه به همراه دو نوجوان 15و 16 ساله با شلوارهاي كوتاه تا بالاي زانو كه به نمايش گذاشته شده بود، افتاد. اين مركب دوپا، توسط انگليسيها وارد پايتخت قاجار شده بود و نزد تهرانيان قديم به «مركب شيطان» معروف بود، چراكه عوام بر اين اعتقاد بودند كه اين وسيله نقليه توسط شياطين و پريان حركت ميكند چون كه كسي نميتواند، روي دوچرخ حركت كند و برهانشان اين بود كه ميگفتند اگر كسي مركبي را نگه ندارد خودش كه نميتواند خودش را نگه دارد، پس چگونه ميتواند يكي را هم بالاي خود بنشاند و راه ببرد و كساني كه سوار بر اين وسيله محيرالعقول ميشوند و پيچ و تاب ميخورند، مطمئنا بچه شيطان هستند. افراد پير و سالمند زماني كه دوچرخه را در گذرها و خيابانهاي تهران ميديدند گويا كه غول يا آل را ديده باشند، فورا زير لب بسمالله ميگفتند و وجود اين وسيله عجيب و غريب را از علايم ظهور ميپنداشتند. در آن دوران، رسم بر اين بود كه هر پديده تازهرسيدهاي كه به چشم عوام دور از عقل بيايد، آن را از علايم ظهور حضرت قائم ميانگاشتند. در هر صورت دوچرخه، دل بچه اعيان و پسر پولدارهاي پايتخت را برده بود و خانوادههايي كه دستشان به دهانشان ميرسيد مخصوصا حاجيها و بازاريها براي فرزندانشان اين وسيله نوظهور را ميخريدند.
اولين دوچرخهسازي
دوچرخههاي نخستين كه در تهران مورد استفاده قرار ميگرفت از ماركهاي «هركوس»، «رالي»، «بي.اس.آ» و «بيرمنگام» همگي ساخته كشور انگلستان بود. قيمت بهترين، بادوامترين و خوشركابترين نوع دوچرخه از 10 تومان شروع ميشد و به 15 تومان ميرسيد كه قيمت لوازم اضافي آن از جمله، قاب، تركبند، بوق و امثال آن شامل دو تومان ميشد. با رايج شدن دوچرخه در دارالخلافه، دكانهايي براي فروش و تعمير دوچرخه باز شد. جعفر شهري، مورخ و نويسنده كتاب تهران قديم، اولين دوچرخهسازي تهران را دوچرخهسازي حسين آقاشيخ در خيابان ناصريه (ناصرخسرو) ميداند كه بعد از آن دكاني نيز توسط شخصي ارمنيتبار به نام «اديك» در خيابان منوچهري داير شد و بهتدريج مغازههاي ديگري در تهران براي كرايه و تعمير دوچرخه عموميت پيدا كردند و دوچرخهسازي يا دوچرخهفروشي جزو چشمگيرترين مشاغل در تهران قديم محسوب شد. كرايه دوچرخه ساعتي 10شاهي بود و پنچرگيري هم 10شاهي، روغنكاري دو شاهي و ديگر تعميرات كه شامل جوشكاري، شكستوبست، پرهبنديها، شل و سفت كردن زنجير بود روي هم پنج، شش قران ميشد.
عموميت دوچرخه در تهران
خريد و كرايه دوچرخه در ابتدا براي تفريح و وسيله بازي پسران پولدار محسوب ميشد اما كمكم دوچرخه از جنبه تفريحي خارج شد و جزو لاينفك اسباب كاسبان دورهگرد، دستفروشان و تعميركاران قفل و كليد شد. اما اكثر دوچرخهسواران تهران قديم، حمالهاي ماست و حاملان چلوكباب بودند كه تغارهاي ماست را بر سر نهاده و سوار دوچرخه شده و به سرعت خود را به مقصد ميرساندند يا شاگرد چلوپلوهايي كه ظروف غذا را در مجمع ميچيدند و با سرعت ركاب ميزدند تا غذا را داغ به مشتري برسانند.
نظامنامه و دوچرخهسواري
با افزايش دوچرخهسواران در خيابانهاي پايتخت، برحسب پيشنهاد اداره تشكيلات نظميه و تصويب وزارت داخله در 23 مرداد 1305، نظامنامه دوچرخهسواري در 20 ماده در روزنامههاي كثيرالانتشار تهران به چاپ رسيد. به موجب اين نظامنامه، احدي بدون جواز تصديق نميتوانست با دوچرخه در شهر و حومه حركت كند، اشخاص زير 13 سال مطلقا حق سواري نداشتند و از 13 تا 18 سالگي كرايه كردن دوچرخه ممنوع بود، طبق اين نظامنامه دوچرخهها بايد داراي بوق و زنگ باشند تا صداي آنها تا فاصله 50 ذرع شنيده شود و از غروب آفتاب چراغ جلوي دوچرخه با نورسفيد تا 10 ذرع از مسافت را روشن كند و چراغ عقب با نور قرمز روشن باشد. همچنين دوچرخهسوارها بايد در محلهاي پرجمعيت، سر پيچها و محل تلاقي خيابانها آهسته حركت كنند و مجاز نيستند به هيات اجتماع وارد شوند مگر اينكه پشت سر هم و به فواصل معين باشد، حركت از ميان دستههاي پياده، سواري در پيادهرو و مسابقه در خيابانها ممنوع است و اگر كسي قصد مسابقه دارد بايد در نقاط مخصوص مسابقه دهند و از قبل نظميه را مطلع و كسب اجازه كنند. سواري دو نفر يا بيشتر يا سوار كردن اطفال و نمايش دادن روي دوچرخه و حمل اشيا در يك دست ممنوع است. دوچرخهسواران در نقاط پرجمعيت مجاز نيستند دو دست خود را از دسته دوچرخه بردارند و تعليم دادن دوچرخهسواري در اين نقاط ممنوع است
منبع: روزنامه شرق مورخ 1/3/139